سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جمعه 88 بهمن 16 :: 11:36 صبح ::  نویسنده : مطالب وبلاگ های پارسی بلاگ

 


گفتی که می خواهی  بروی.......


تو نباید گریه هایم  و التماس نگاهم را می دیدی


نباید پای رفتنت سست میشد


روی از تو برگرداندم


دلم را به زنجیر عقل کشیدم


دلم در سینه فریاد می زد


می خواست او را از بند آزاد کنم تا به پاهای عشقت بیفتد


التماس کند که بمانی،که تنهایش نگذاری


ولی نه.........


من نمی گذاشتم دلم سدی بر آرزوهایت شود


در میان گریه می خندیدم تا تو ندانی که بدون تو


دنیای من تیره و تار است


ندانی که بی تو دنیای من لبریز غم و غصه و درد است


و تو رفتی مریم عزیزم


بی آنکه بدانی همه ی دنیای من بودی


رفتی بی آنکه در اندیشه برگشتن باشی


رفتی بی آنکه آتش شعله ور عشق را در نگاهم ببینی


دلم می خواست روزهای با تو بودن دوباره تکرار شود


چه تمنای محالی.............


 




موضوع مطلب :



آرشیو وبلاگ های پارسی بلاگ
درباره وبلاگ

نویسندگان
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز



فروش بک لینک